سلیس نیوز

دریچه‌ای گشوده به دنیای هنر، فرهنگ و ادبیات

سلیس نیوز

دریچه‌ای گشوده به دنیای هنر، فرهنگ و ادبیات

طبقه بندی موضوعی

جسد میلان کوندرا در مکانی که هرگز اعلام عمومی نشد، در خلوتِ خصوصی‌ترین جمع، سوزانده شد؛ حالا دیگر از کوندرا فقط افکارش در کتاب‌هایش، لابه‌لای کلمات و جملاتش، زنده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۳۳
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی

سریال «آخرین بازمانده از ما» ساخته جرمی وب و کریگ مازین که بر اساس بازی پرفروش پلی‌استیشن ساخته‌شده، «بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی تاکنون» توصیف‌شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۱ ، ۱۳:۴۰
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

چیز عجیبی است این سینما

«خانواده فیبل‌من» را نخستین بار در جشنواره‌ی تورنتو دیدم و در تماشای دوباره آن تفاوتی رخ‌داده: اولین بار فیلم را بر اساس توقع زیاد و انتظاری که بعد از دنبال کردن خبرهای تولیدش برایم شکل‌گرفته بود تماشا کردم.

در ذهنم پیشاپیش فیلمی شکل‌گرفته بود که تمام آن سال‌های جادویی دهه‌ی ۱۹۵۰ را از چشم پسربچه‌ای که قرار است بعداً تبدیل به استیون اسپیلبرگ شود روایت می‌کرد. تصوراتی داشتم و موقعیت‌هایی تجسم کرده بودم.

اما حالا در تماشای دوم دیگر می‌دانم قرار است چه ببینم، به‌جای فکر کردن به احتمالات، همان چیزی را دنبال می‌کنم که خبردارم چه حال‌وهوایی دارد و به چه سرانجامی خواهد رسید. در چنین موقعیت متفاوتی، فیلم گرم و روان به نظر می‌رسد، شاید اجرایی رئالیستی از «ای. تی» که همان جمع خانوادگی را دارد، روابط بچه‌ها، حضور پدر و مادر و بحران خانوادگی، اما کنجکاوی‌های کودکانه و هیجان ملاقات با یک بیگانه‌ی فضایی کنار رفته و جایش را به کشف سینما و قابلیت‌های جادویی‌اش داده.

در تماشای دوم منتظر سکانس‌های تکان‌دهنده نماندم، روی جزئیات همان چه که هست بیشتر دقیق شدم؛ تقابل میان پدر و مادری که یکی ذاتاً مهندس است و آن یکی هنرمند. یکی دقیق است و آینده‌نگر، آن یکی سودایی و سربه‌هوا. یکی اصولگرا و قانون‌مدار که می‌تواند هوس‌هایش را نادیده بگیرد، آن یکی درگیر عشقی که باور دارد دلیلی ندارد سرکوبش کند. پدر پای خانواده می‌ایستد اما مادر به قول یکی از دخترها «خودخواه» است؛ بنابراین می‌تواند به خانواده آسیب بزند تا خودش خوشحال باشد.

دوگانه‌ی پدر و مادر از همان اولین صحنه‌ی فیلم مورد تأکید قرارگرفته: پسر وسط ایستاده و قرار است برای اولین برود سینما، نگران است، پدر زانو می‌زند سمت چپ، برایش توضیح می‌دهد این فقط یک فرایند علمی است و «واقعیت» ندارد؛ تعدادی عکس از مقابل پروژکتور می‌گذرد و ما به دلیل خطای چشم دچار توهم تماشای حرکت می‌شویم. مادر زانو می‌زند سمت راست، پسرش را برمی‌گرداند طرف خودش و با تأکید می‌گوید این یک «رؤیا»ست که فراموشش نخواهی کرد. دو بار این را می‌گوید.

قهرمان ما، ساموئل فیبل‌من سرگردان است میان این پدر و مادر با دوربینی که دستش می‌دهند و دعوت می‌کنند سرگذشت همین خانواده را ثبت کند. حالا سَمی باید تصمیم بگیرد دوربینش «واقعیت» را ثبت کند یا «زندگی» را.

در تدوین اولین فیلم خانوادگی، تصمیم می‌گیرد «واقعیت» را قیچی کند و گوشه‌ای پنهان کند، نسخه‌ای خوشایند و همه‌پسند از سفر را برای نمایش خانوادگی تدارک ببیند. واقعیت بریده‌شده را بعداً در اتاقی دربسته نشان مادرش می‌دهد. دست‌کاری‌ سَمی در واقعیت، سرنوشت خانواده را تغییر نمی‌دهد؛ مادر سرانجام پدر را ترک می‌کند و می‌رود با مرد دیگری (بنی) زندگی می‌کند.

 

ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید:

نقد فیلم «خانواده‌ی فیبل‌من» ساخته جدید استیون اسپیلبرگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۳۷
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

داستانی درباره‌ی رفاقت دو مرد

مارتین مک‌دونا در فیلم تازه‌اش استراتژی همیشگی‌ را پیگیری می‌کند: داستان در یک جزیره می‌گذرد با زمین، آسمان، دریا، مزرعه، مرتع، کلیسا، میخانه، صخره‌ها، قایق‌ها، گاری‌ها، کلبه‌ها، حیوان‌ها، پلیس، کشیش، مردم معمولی و جنگی که در دوردست جریان دارد، اما فیلم‌ساز همه‌ی این‌ها را (باوجود صراحت رئالیستی‌شان) از دنیای واقعی کنده و آورده درون دنیایی قرار داده که می‌خواهد بنا کند.

در این دنیا که زیر سایه‌ی مرگ‌ است و تحت اراده‌ی «بنشی‌»هایی که سر هر پیچ پدیدار می‌شوند (در تقابل با مجسمه‌ی مریم مقدس که روی سنگ‌چین سر دوراهی استقرار دائمی دارد) هر چیز کارکردی تازه دارد و باید دقت کرد در این دنیای باز چیده شده به چه‌کار می‌آید.

با جامعه‌ای کوچک سروکار داریم دل‌بسته‌ی تکرار و توقف. جامعه‌ای مرداب گونه. جزیره‌ای کنده‌شده از واقعیتِ آن‌سو که جنگ برپاست، دور از زندگی شلوغ شهر. این‌ها فقط از دور تماشا می‌کنند، گاهی هم از صدای انفجاری در دوردست تکان می‌خورند.

تماشاگرانی‌اند دل‌بسته‌ی آرامش انحصاری‌شان که می‌توانند هرروز در میخانه‌ی روستا لم بدهند، آبجو بخورند و یاوه بگویند. حالا یکی بین‌شان عصیان کرده و می‌خواهد از این چرخه بزند بیرون، به قیمت مرگ. اگرنه مرگ همه‌ی پیکرش، دست‌کم مرگ تکه‌هایی از بدنش. کالم به شورشی این جزیره تبدیل‌شده که در برابر مرگی که خواهد آمد، میل به جاودانگی پیداکرده.

بنشی‌های اینی‌شرین مثل خیلی از فیلم‌های تاریخ سینما درباره‌ی رفاقت دو مرد است، اما رفاقتی که از ته واردش شده‌ایم، از لحظه‌ی ویرانی: کالم نمی‌خواهد دیگر ریخت پادریک را هم ببیند به این دلیل که پادریک برایش کامل‌ترین تجسم همه‌ی آن رخوتی است که در این روستا جریان دارد.

پادریک رفیق چارپایان است، کالم دمخور سازش. کالم باور دارد مرگ نزدیک است و آنچه باقی خواهد ماند اثری است که باقی می‌گذاریم و آوایی که به این جهان اضافه می‌کنیم. پادریک اما اعتقاد دارد آدم باید خوش‌خلق و اهل معاشرت باشد، رفیقش را سرخوش نگه دارد و دل مردم را نشکند.

 

ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید:

نقد فیلم «بنشی‌های اینی‌شرین» ساخته جدید مارتین مک دونا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۳۳
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

مثِ یک کوه، بلند...

فرهاد مهراد، نامی است که به یادآوردنش، ترانه‌های ماندگاری را از ذهن عبور می‌دهد. خواننده‌ای که مسائل اجتماعی و سیاسی در تاروپود ترانه‌هایش جریان داشت. هنرمندی دغدغه‌مند و مطالعه گر که سوادش در هنرش تأثیر شگرفی داشت.

معترضی ایده‌آل‌گرا که برای ارائه هنر و باورهایش ازآنچه در نظر داشت، کوتاه نمی‌آمد و برای این کوتاه نیامدن، تاوان هم می‌داد. خیلی وقت‌ها هنرمندان برای ارائه هنرشان حاضر هستند هر چیزی را مستمسک کنند و این تمسک، ممکن است برای خیلی‌ها تا جایی پیش رود که از اصل آثارشان هم بگذرند تا مجوزی برای ارائه داشته باشند. فرهاد اما از این قاعده مستثنی بود.

برای فرهاد ارائه هنر برابر بود با اصل اثر، اثری که از بطن احساسی زاییده می‌شود و نه کمتر... اگر بنا بود این اثر در چارچوبی قرار گیرد، ترجیح فرهاد بر منتشر نکردنش بود نه انتشار عقیم اثرش.

این‌همه ازآن‌جهت گفتنی بود که فرهاد تمام این‌ها را زیسته بود نه اینکه تنها حرفش را زده باشد. همان راه زیاد حرف تا عمل که بسیاری می‌گویند و عمل نمی‌کنند. در اینجا مصداقی برای این ادعا در زندگی هنری فرهاد وجود دارد که دوستدارانش بر آن واقف‌اند، اما تکرارش خالی از لطف نیست.

 

ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۱ ، ۱۵:۱۵
سلیس نیوز رسانه خبری هنری


 

معمولاً در پایان هرسال میلادی، منتقدان، نشریات و سایت‌های سینمایی دست به انتخاب بهترین‌ فیلم‌های سال می‌زنند و فهرست‌های مختلفی از سوی آن‌ها ارائه می‌شود.

فیلم‌هایی که در این فهرست به آنها خواهیم پرداخت، آثاری هستند که بیشترین مقبولیت را در طول سال در میان منتقدان و صاحب‌نظران سینما به دست آورده‌اند و در انتهای سال ۲۰۲۲ هم در میان اکثر فهرست‌ها و انتخاب‌ها وجود داشته‌اند.

 

در جبهه غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front)

به‌احتمال فراوان اسکار بهترین فیلم بین‌المللی سال ۲۰۲۳ به خاطر این فیلم، به سینمای آلمان تعلق خواهد گرفت. «در جبهه غرب خبری نیست» ساخته ادوارد برگر، فیلمی مرتبط با جنگ جهانی اول، بر اساس رمانی به همین نام نوشته اریش ماریا رمارک است که از آن به‌عنوان مشهورترین رمان «ضد جنگ» در سراسر جهان نام‌برده می‌شود.

بر اساس این رمان، تاکنون سه فیلم ساخته‌شده. اولی در سال ۱۹۳۰ که دو اسکار گرفت، دومی در سال ۱۹۷۹ و سومی که محصول نت‌فلیکس است و سال ۲۰۲۲ به نمایش درآمد. نکته قابل‌توجه قصه فیلم و البته رمان، روایت شدن ماجرای بیهودگی جنگ از زبان سربازی آلمانی و همراه شدن با فیلم از زاویه جبهه شر، یعنی ارتش نازی است.

«در غرب خبری نیست» ازجمله کتاب‌هایی بود که در دوران آلمان نازی، به اتهام «خیانت به سربازان»، مضر تشخیص داده و طعمه کتاب سوزی شد.

اگر به فیلم‌های جنگی به‌خصوص جنگ جهانی علاقه دارید، فیلم ادوارد برگر، اثری به‌شدت خوش‌ساخت،‌ انسانی و البته به‌شدت خشن است.

 

ادامه این نوشتار خواندنی را در سلیس نیوز بخوانید:

15 فیلم برتر سال ۲۰۲۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۱ ، ۱۹:۰۶
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

فیلمی با اعجازهای بصری شگفت‌انگیز

داستان‌های کمیک‌بوکی که همچنان پرطرفدارند و نسخه‌های سینمایی آن‌ها آمار فروشی نجومی در پنج دهه اخیر داشته‌اند، در واپسین هفته‌ها و روزهای سال 2022 نیز مدنظر و در دستور کار استودیوها قرار دارند.


یکی از این نمونه‌های سینمایی، مرتبط با کاراکتر «مرد دریایی و قلمرو گمشده» و قصه‌های او است که هنرهای کارگردانی جیمز ون و جذابیت‌های بازیگری جیسن موموا از همین حالا مقدمه‌های یک توفیق اقتصادی بزرگ و تازه را برای آن فراهم آورده و به همین سبب است که باید به دنیای این فیلم حادثه‌ای و سرشار از افکت‌های ویژه شگفت‌آور ورود و آن را واکاوی کرد.

«مرد دریایی و قلمرو گمشده» با بازی جیسن موموا، امبر هرد، پاتریک ویلسون، یحیی عبدالمتین و تمورا موریسون و کارگردانی جیمز وَن یکی از بهترین نمونه‌های داستان‌های کمیک‌بوک است.
جالب است بدانید از همان شروع تولید «مرد دریایی» داستان کمیک‌بوکی آشنایی که به سبب انباشت تولید فیلم‌های بلند سینمایی پیرامون قهرمانان خیالی معروف‌تر، ساخت نسخه‌هایی مشابه در مورد آن‌ها دچار تأخیر شده بود، مشخص و محرز بود که پس از ارائه «مرد دریایی یک» قسمت‌های بعدی آن‌هم در راه خواهد بود.
استقبال شایانی که از فیلم نخست در سال 2019 صورت پذیرفت، این باور و طریقه عمل را راسخ‌تر کرد و پس از تأخیری دوساله که مرتبط با کرونا بود، سرانجام قسمت دوم «مرد‌ دریایی» ازهرجهت آماده نمایش شده و قرار است از 29 آذر 1401 و به‌واقع در جشن‌های کریسمس و ژانویه 2023 در سطح جهان به نمایش درآید.
 

ادامه این نوشتار را در سلیس بخوانید:

آیا «مرد دریایی 2» به کریسمس هالیوود رونق می‌بخشد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۰۹:۳۰
سلیس نیوز رسانه خبری هنری

معلم بزرگ سینما

«مارتین اسکورسیزی» در سینما نام یگانه‌ای است. کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تهیه‌کننده، بازیگر و تاریخ‌دان ایتالیایی-آمریکایی متولد ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲ در نیویورک است.

مارتین اسکورسیزی یکی از تأثیرگذارترین سینماگران معاصر جهان با انبوه ای از جوایز معتبر سینما؛ از اسکار و گلدن گلوب و جشنواره کن گرفته تا بفتا، جایزه انجمن اتحادیه کارگردانان آمریکا، جشنواره فیلم ونیز و انجمن‌های مختلف منتقدین آمریکا و جهان و همچنین معروف‌ترین جایزه تلویزیونی آمریکا جایزه امی. اسکورسیزی همواره در بسیاری از رده‌بندی‌های سینمایی عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا را به خود اختصاص داده و پنج فیلم او از سوی کتابخانه کنگره که «ازنظر فرهنگی، تاریخی یا زیباشناختی قابل‌توجه‌ است» در فهرست ملی فیلم ثبت‌شده. او در سال ۱۹۹۰ سازمان غیرانتفاعی بنیاد فیلم، در ۲۰۰۷، بنیاد جهانی سینما و در ۲۰۱۷ پروژه میراث فیلم آفریقا را تأسیس کرده است.

اسکورسیزی از فیلم‌سازان سرآمد جریان هالیوود نو در دهه هفتاد میلادی بود که با آثاری چون «راننده تاکسی» و سپس «گاو خشمگین» سینمای جهان را تحت تأثیر قرار داد و برخلاف اغلب همکاران سرشناسش در آن زمان، دوران موفقیتش محدود به همان دوره باقی نماند و هنوز هم باقدرت و در اوج به فیلم‌سازی ادامه می‌دهد و هر فیلمی از او توجه علاقه‌مندان سینما در سراسر جهان را به خود جلب می‌کند.

اسکورسیزی چه زمانی که به سراغ شخصیت‌های مافیایی و فضای گنگستری چون «مرد ایرلندی» می‌رود، چه زمانی که مانند «سکوت» دغدغه‌های مذهبی‌اش را با ما در میان می‌گذارد و چه زمانی که مانند «گرگ وال‌استریت» داستان پرفرازونشیب مردی را بهانه‌ای برای به تصویر کشیدن مناسبات حاکم بر نظام سرمایه‌داری قرار می‌دهد، همواره تلاش کرده تا داستان مدنظرش را با بیشترین انرژی و تأثیرگذاری روایت کند.

مارتین اسکورسیزی این روزها 80 سالگی را پشت سر گذاشته و به همین بهانه تعدادی از فیلم‌سازان جوان و کهنه‌کار به اظهارنظر درباره او پرداخته‌اند.

فرانسیس فورد کاپولا: اسکورسیزی بزرگ‌ترین معلم  سینماست
من سال‌ها پیش مارتی را ملاقات کردم و مثل پیدا کردن پسرعموی گمشده‌ام بود، یک ایتالیایی- آمریکایی مثل خودم اما واقعاً به همان سبک، همان بوها در آشپزخانه، همان پدر و مادر فوق‌العاده و همان حس آمریکایی و ایتالیایی بودن.

اولین فیلمی که از او دیدم «چه کسی در اتاقم را می‌زند؟» بود که آن را دوست داشتم، اما دیگر فیلم‌های ساخته‌شده توسط او را نیز دوست داشتم، زیرا آن‌ها را همان‌طور که او می‌ساخت، دیدم.

اسکورسیزی بزرگ‌ترین معلم سینما در جهان است و او قطعاً به حلقه بزرگ‌ترین فیلم‌سازان زنده که امروز کار می‌کنند تعلق دارد. تولد او را تبریک می‌گویم و یک دهه فوق‌العاده را برایش آرزو می‌کنم.

تاکاشی میکه: من با آرامش در توکیو زندگی می‌کردم اما...

بلافاصله پس از شروع فیلم «گاو خشمگین» و شکست ناعادلانه جیک لاموتا در مبارزه با شوگر ری رابینسون، صحنه به خانه لاموتا کات می‌شود. او را می‌بینیم حین درست کردن استیک در حال مشاجره با همسرش است، لاموتا به برادرش که سعی می‌کند مداخله کند، می‌گوید: «به صورتم بزن.»

این صحنه باعث شد معجزه فیلم را تجربه کنممن که اهل کشور، زمان و محیط دیگری بودم، توانستم فریاد لاموتا را در ذهنش بشنوم: عصبانیت و عصبانیت غیرقابل‌کنترل او که جایی برای رفتن نداردمن که در توکیو با آرامش زندگی می‌کردم، می‌توانستم با بوکسور مهاجر یکی شوماین یک صحنه درخشان استامروزه که به نظر می‌رسد بسیاری از فیلم‌نامه‌ها از دیالوگ تشکیل‌شده است، ارزش این فیلم افزایش‌یافته است.

وودی آلن: اسکورسیزی شاعر نیمه‌تاریک منهتن است

من همه فیلم‌های مارتی (مارتین اسکورسیزی) را دوست دارم، اما «رفقای خوب» یکی از بهترین فیلم‌های آمریکایی است که تابه‌حال ساخته‌شده که واقعاً فیلم فوق‌العاده‌ای است و من نه‌فقط برخی صحنه‌ها بلکه کل فیلم را دوست دارم، از نحوه فیلم‌برداری تا انتخاب بازیگران و نقش‌آفرینی‌ها، این یک اثر فوق‌العاده است و پس‌ازاینکه برای نخستین بار آن را دیدم، عاشقش شدم.

همه فیلم‌های مارتی را دیدم و او یکی از معدود کارگردانانی است که فیلم‌هایش ارزش تماشای چندباره دارند.

ما خیلی متفاوتیم، مارتی شاعر نیمه‌تاریک منهتن است و من کسی بودم که شهر را به شکلی رمانتیک‌تر دیده‌ام. حدس می‌زنم تفاوت از اینجاست که مارتی برداشت‌هایش از منهتن را از بزرگ شدن در مرکز شهر دریافت کرده است و من برداشت‌هایم را از فیلم‌های هالیوود.

برداشت‌های او از نیویورک بسیار واقعی و دقیق است، درحالی‌که برداشت من همیشه به‌شدت تحت تأثیر ایده‌‌های نیویورک بوده که ممکن است وجود داشته یا نداشته باشد.

در سال ۱۹۹۷، نیویورک‌تایمز مصاحبه‌ای با من و مارتی ترتیب داد و از اینکه ما دو نفر قبل از آن واقعاً یکدیگر را نمی‌شناختیم، بسیار متعجب شدند. درواقع معلوم شد که او فقط چند ساختمان دورتر از من زندگی می‌کند؛ اما به جرات می‌توانم بگویم که ما هرگز همدیگر را نمی‌بینیم.

من فقط بهترین احساسات را نسبت به او دارم، اما زندگی اجتماعی، به‌هیچ‌وجه ما را به هم نزدیک نکرده است.

 

ادامه این نوشتار را در سلیس نیوز بخوانید:

اسکورسیزی به روایت فیلم‌سازان بزرگ جهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۱ ، ۱۸:۵۴
سلیس نیوز رسانه خبری هنری